اعتیاد
استفاده اجباری علیرغم پیامدهای منفی مشخصه اعتیاد است. این بدان معناست که حتی وقتی اعتیاد باعث از دست دادن شغل ، از بین رفتن روابط ، نابسامانی مالی ، احساس افسردگی و خارج از کنترل شود ، ما باز هم رفتار یا ماده اعتیاد آور خود را بالاتر از هر چیز دیگری در زندگی خود قرار می دهیم.
تعریف کوتاه کلاسیک اعتیاد صادر شده توسط انجمن آمریکایی اعتیاد به مواد مخدر است:
اعتیاد یک بیماری اولیه و مزمن پاداش مغز، انگیزه، حافظه و مدارهای مرتبط است. اختلال عملکرد در این مدارها منجر به ویژگی های بیولوژیکی، روانی، اجتماعی و معنوی می شود. این در یک فرد مبتلا به آسیب شناختی به دنبال پاداش و / یا تسکین با استفاده از مواد و رفتارهای دیگر منعکس شده است.
اعتیاد به علت عدم توانایی در انطباق، اختلال در کنترل رفتاری، اشتیاق، شناختن مشکالت قابل توجه با رفتارهای فرد و روابط بین فردی و پاسخ عاطفی ناکارآمد مشخص می شود. مانند سایر بیماری های مزمن، اعتیاد اغلب شامل دوره های عود و تجدیدنظر می شود. بدون درمان یا مشارکت در فعالیت های بهبودی، اعتیاد مترقی است و می تواند منجر به ناتوانی یا مرگ زودرس شود.
انجمن آمریکایی اعتیاد به مواد غذایی نیز یک تعریف طولانی تولید می کند. این در مورد اعتیاد به جزئیات بسیار بحث می کند و می توان یافت اینجا کلیک نمایید. تعریف آخرین بار در 2011 تجدید نظر شد.
اعتیاد نتیجه فرآیند تغییرات در سیستم پاداش مغز است. سیستم پاداش در مغز ما تکامل یافته است تا با وادار کردن ما به دنبال پاداش یا لذت، اجتناب از درد، و همه با کمترین تلاش ممکن یا صرف انرژی، به ما کمک کند زنده بمانیم. ما عاشق تازگی هستیم، به خصوص اگر بتوانیم لذت را تجربه کنیم یا با تلاش کمتری از درد اجتناب کنیم. غذا، آب، پیوند و رابطه جنسی، پاداش های اساسی هستند که ما برای زنده ماندن به دنبال آن هستیم. تمرکز بر آنها زمانی شکل گرفت که این نیازها کمیاب بود، بنابراین وقتی آنها را پیدا می کنیم لذت می بریم. این رفتارهای بقا همه توسط دوپامین عصبی شیمیاییکه همچنین مسیرهای عصبی را تقویت می کند که به ما در یادگیری و تکرار رفتارها کمک می کند. هنگامی که دوپامین کم است، ما احساس می کنیم که ما را ترغیب می کند تا آنها را جستجو کنیم. در حالی که میل به دنبال پاداش ناشی از دوپامین است، احساس لذت یا سرخوشی از دریافت پاداش ناشی از اثر عصبی شیمیایی مواد افیونی طبیعی در مغز است.
امروز در دنیای فراوان ما ، با نسخه های فوق العاده ای از پاداش های طبیعی مانند غذاهای بی ارزش فرآوری شده ، کم کالری و پورنوگرافی اینترنتی احاطه شده ایم. اینها عشق مغز به تازگی و میل به لذت را با تلاش کمتری جلب می کنند. هرچه بیشتر مصرف می کنیم ، آستانه احساس ما افزایش می یابد و تحمل یا عدم تحریک سطح قبلی مصرف را تجربه می کنیم. این به نوبه خود نیاز ما به شدت بیشتری را احساس می کند تا احساس رضایت ، حتی به طور موقت کنیم. میل به نیاز تبدیل می شود. به عبارت دیگر ، ما بیشتر از آنچه "دوست داریم" به رفتار "نیاز داریم" ، زیرا ناخودآگاه ، تغییرات مغزی مربوط به اعتیاد کنترل رفتار ما را کنترل می کند و اراده آزاد خود را از دست می دهیم.
جوایز بسیار پردازش شده و کمتر "طبیعی" مانند شکر خالص ، الکل ، نیکوتین ، کوکائین ، هروئین نیز از سیستم پاداش استفاده می کنند. آنها مسیرهای دوپامین را که برای جوایز طبیعی در نظر گرفته شده است ، می ربایند. بسته به مقدار مصرف ، این پاداش ها می توانند احساس لذت یا سرخوشی شدیدتری نسبت به جوایز طبیعی داشته باشند. این تحریک بیش از حد می تواند سیستم پاداش ما را از تعادل خارج کند. مغز به هر ماده یا رفتاری که به کاهش استرس کمک کند ، خواهد چسبید. مغز ما برای کنار آمدن با این بار فزاینده در سیستم حسی تکامل نیافته است.
چهار تغییر عمده مغز در فرایند اعتیاد اتفاق می افتد.
ابتدا نسبت به لذت های معمولی "حساسیت زدایی" می کنیم. ما در اطراف لذت های روزمره معمولی که قبلاً ما را خوشحال می کردند احساس بی حسی می کنیم.
ماده یا رفتار اعتیاد آور با دومین تغییر اصلی ، "حساس سازی" کار می کند. این بدان معناست که ما به جای لذت بردن از بسیاری از منابع ، بیش از حد بر روی تمایل خود یا هر چیزی که آن را به ما یادآوری می کند تمرکز می کنیم. ما معتقدیم که فقط از طریق آن می توانیم رضایت و لذت را احساس کنیم. ما تحمل ایجاد می کنیم ، یعنی به سطح بالاتری از تحریک عادت می کنیم که ناراحتی ناشی از ترک آن را تسکین می دهد.
تغییر سوم "hypofrontality" یا اختلال و کاهش عملکرد لوب های پیشانی است که به مهار رفتار کمک می کند و به ما امکان می دهد نسبت به دیگران احساس ترحم کنیم. لوب های جلویی ترمزهایی هستند که رفتارهایی را که باید کنترل کنیم مهار می کنند. این بخشی از مغز است که می توانیم خود را جای دیگران بگذاریم تا دیدگاه آنها را تجربه کنیم. این به ما کمک می کند تا با دیگران همکاری و ارتباط برقرار کنیم.
تغییر چهارم ایجاد یک سیستم استرس تحت کنترل است. این باعث می شود ما حساسیت بیشتری نسبت به استرس داشته باشیم و به راحتی پریشان شویم، که منجر به رفتار تکانشی و اجباری می شود. این مخالفت با انعطاف پذیری و قدرت ذهنی است.
اعتیاد در نتیجه به دلیل استفاده مکرر و شدید از ماده ای (الکل ، نیکوتین ، هروئین ، کوکائین ، پوکه و غیره) یا رفتاری (قمار ، پورنوگرافی اینترنتی ، بازی ، خرید ، خوردن غذای بی ارزش) ایجاد می شود که باعث تغییر در ساختار و عملکرد مغز می شود. . مغز همه متفاوت است ، بعضی از افراد برای تجربه لذت یا اعتیاد به تحریک بیشتری نسبت به دیگران نیاز دارند. تمرکز مداوم و تکرار یک ماده یا رفتار خاص به مغز نشان می دهد که این فعالیت برای بقا بسیار حیاتی شده است ، حتی در صورت عدم وجود آن. مغز خود را مرتب می کند تا آن ماده یا رفتار را در اولویت اصلی خود قرار دهد و هر چیز دیگری را در زندگی کاربر بی ارزش می کند. چشم انداز یک فرد را محدود می کند و کیفیت زندگی او را کاهش می دهد. وقتی مغز در یک حلقه بازخورد رفتار تکراری گیر می کند ، می تواند نوعی "بیش از حد یادگیری" دیده شود. ما بدون تلاش آگاهانه ، به طور خودکار به چیزی در اطرافمان پاسخ می دهیم. به همین دلیل است که ما به لوب های پیشانی سالم و قوی نیاز داریم تا به ما کمک کنند تا آگاهانه در مورد تصمیمات خود فکر کنیم و به گونه ای پاسخ دهیم که منافع بلند مدت ما را ارتقا دهد و نه فقط اصرارهای کوتاه مدت.
در مورد اعتیاد به پورنوگرافی اینترنتی ، فقط دیدن لپ تاپ ، تبلت یا تلفن هوشمند به کاربر سیگنال می دهد که لذت "در گوشه و کنار" است. پیش بینی پاداش یا رهایی از درد رفتار را پیش می برد. تشدید در سایت هایی که شخص قبلاً "نفرت انگیز یا مطابقت با سلیقه جنسی خود را" ندانسته است توسط نیمی از کاربران معمول است. اعتیاد کامل به مفهوم بالینی برای ایجاد تغییراتی در مغز که باعث ایجاد اثرات ذهنی و جسمی مشکل مانند مه مغز ، افسردگی ، انزوای اجتماعی ، تشدید ، اضطراب اجتماعی ، مشکلات نعوظ ، توجه کمتر به کار و عدم دلسوزی می شود ضروری نیست. برای بقیه.
به طور حتم تعقیب هر گونه فعالیت تولید دوپامین می تواند با تغییر آنچه که مغز ما آن را مهم و مهم برای بقا آن می سازد، اجباری باشد. این تغییرات مغز به نوبه خود بر تصمیمات و رفتار ما تاثیر می گذارد. خبر بد این است که در حال توسعه یکی از اعتیاد می تواند به راحتی منجر به اعتیاد به مواد یا رفتارهای دیگر شود. این اتفاق می افتد زمانی که مغز تلاش می کند جلوگیری از نشانه های برداشت از طریق جست و جوی لذت، یا spup دپامین و opioids، از جاهای دیگر. نوجوانان آسیب پذیر ترین اعتیاد هستند.
خبر خوب این است که چرا مغز پلاستیک است، ما می توانیم یاد بگیریم که تقویت رفتارهای مضر را با شروع کارهای جدید و ترک عادات قدیمی کنار بکشیم. این مسیرهای قدیمی مغز را تضعیف می کند و به تشکیلاتی جدید کمک می کند. این کار آسان نیست، اما با پشتیبانی، می توان انجام داد. هزاران نفر از مردان و زنان از اعتیاد بهبود پیدا کرده و از آزادی و اجاره جدید زندگی لذت می برند.
عکس گرزگورز والچاک و بروک کاگل در Unsplash