عصبی

نوروپلاستیسیته پایه پاداش

کلمه neuroplasticity به عنوان تجزیه می شود عصبی برای "نورون"، سلول های عصبی در مغز و سیستم عصبی ما. پلاستیک برای "قابل تغییر ، انعطاف پذیر ، قابل تغییر" است. نوروپلاستیکیت به توانایی مغز برای تغییر در پاسخ به تجربه اشاره دارد. مغز این کار را با تقویت اتصالات بین برخی سلولهای عصبی انجام می دهد در حالی که ارتباط بین سلول های دیگر را ضعیف می کند. به این ترتیب مغز حافظه را ذخیره می کند ، یاد می گیرد ، یاد نمی گیرد و با یک محیط در حال تغییر سازگار می شود. دو اصل بر انعطاف پذیری مغز حاکم است:

اول، سلولهای عصبی که با هم سوزانده می شوند به این معنی است که اگر دو رویداد همزمان اتفاق بیفتند می توانند به شدت به هم متصل شوند. به عنوان مثال ، کودک نوپایی که برای اولین بار با اجاق گاز گرم لمس می کند ، هر دو سلول عصبی را فعال می کند که بینایی بالای یک اجاق گاز و سلول های عصبی را که درد سوزش دارند پردازش می کند. این دو واقعه که قبلاً به هم پیوسته نبودند از طریق شاخه های سلول عصبی به طور دائمی در مغز متصل می شوند. دیدن تصاویر تحریک کننده جنسی برای اولین بار باعث ایجاد حافظه ثابت در مغز کودک می شود و شروع به قالب گیری الگوی تحریک جنسی او و او می کند.

دوم، 'از آن استفاده کن یا آن را دور بیانداز' در پنجره های خاص توسعه بیشتر مناسب است. به همین دلیل یادگیری مهارت ها یا رفتارهای خاص در سنین خاص بسیار آسان تر است. ما ژیمناست های المپیک را از 12 سالگی یا نوازندگان کنسرت را از 25 سالگی نمی بینیم. برخلاف کودک نوپا ، یک نوجوان تماشاگر پورنو ، اشیا external خارجی را برای هیجان جنسی با مدار ذاتی خود متصل می کند. نوجوانی زمانی است که باید از جنسیت یاد بگیریم. سلول های عصبی که در اینترنت گشت و گذار و کلیک از صحنه به صحنه آتش سوزی همراه با سلول ها برای هیجان و لذت جنسی نقش دارند. سیستم لیمبیک او فقط وظیفه خود را انجام می دهد: دست زدن به اجاق گاز = درد ؛ گشت و گذار در سایت های پورنو = لذت. قطع فعالیت به تضعیف انجمن ها کمک می کند.

نورون ها

مغز ما بخشی از یک سیستم عصبی گسترده است. از سیستم عصبی مرکزی (CNS) و سیستم عصبی محیطی (PNS) تشکیل شده است. CNS از مغز و نخاع تشکیل شده است. در واقع این مرکز کنترل است که تمام اطلاعات حسی را از سراسر بدن دریافت می کند و سپس می تواند رمزگشایی کند تا پاسخ های مربوطه را فعال کند - رویکرد ، برداشت یا "همانطور که هستی". با توجه به پاسخ های خاص ، سیگنال ها را از طریق PNS ارسال می کند. بنابراین یک تصویر وابسته به عشق شهوانی ، بو ، لمس ، چشایی یا ارتباط کلمات مسیر کسر جنسی را از مغز به دستگاه تناسلی از طریق سیستم عصبی در کسری از ثانیه آتش می زند.

مغز حدود 86 میلیارد سلول عصبی یا نورونی دارد. سلول عصبی یا عصبی دارای بدنه سلولی است که شامل هسته با مواد DNA است. از همه مهمتر ، این پروتئین همچنین حاوی پروتئین هایی است که با انطباق با ورودی اطلاعات از جای دیگر ، تغییر شکل می دهد.

سلول های عصبی با سلول های دیگر بدن متفاوت هستند زیرا:

1 عصب های دارای بخش های تخصصی سلولی نامیده می شود دندریت ها و آکسون. دندریتها سیگنال های الکتریکی را به بدن سلول منتقل می کنند و آکسون ها اطلاعات را از بدن سلول خارج می کنند.
2 نورون ها از طریق یک فرآیند الکتروشیمیایی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.
3 نورون ها حاوی ساختارهای تخصصی (به عنوان مثال، سیناپس ها) و مواد شیمیایی (به عنوان مثال، انتقال دهنده های عصبی) هستند. زیر را ببینید

نورون سلول رسول در سیستم عصبی است. تابع آنها انتقال پیام ها از یک قسمت بدن به دیگری است. آنها حدود 50 درصد از سلولهای مغز را تشکیل می دهند. دیگر حدود 50 درصد سلولهای گلایلی هستند. اینها سلولهای غیر عصبی هستند که هوموستازی را حفظ می کنند، میلین را تشکیل می دهند، و حمایت و محافظت از نورون ها در سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی را فراهم می کنند. سلول های گلیال نگهداری از قبیل تمیز کردن سلول های مرده و تعمیر دیگران را انجام می دهند.

نورونها آنچه را که ما به عنوان «ماده خاکستری» میبینیم، شکل میدهیم. هنگامی که آکسون، که می تواند بسیار طولانی یا کوتاه باشد، توسط یک ماده چربی سفید (میلین) عایق می شود، که این امر می تواند سیگنال ها را سریعتر منتقل کند. این پوشش سفید یا میلینین، چیزی است که اغلب به عنوان ماده سفید شناخته می شود. دندریت هایی که اطلاعات دریافت می کنند، میلینین را دریافت نمی کنند. مغز نوجوانان مناطق و مسیرهای مغز را ادغام می کند. همچنین اتصال را از طریق میلینینسیون سریعتر می کند.

سیگنال های الکتریکی و شیمیایی

نورون های ما پیام هایی را به شکل سیگنال های الکتریکی به نام تکانه های عصبی یا پتانسیل های عمل حمل می کنند. برای ایجاد یک تکانه عصبی، نورون های ما باید به دلیل یک فکر یا تجربه به اندازه کافی برانگیخته شوند تا موجی را به طول سلول بفرستند تا انتقال دهنده های عصبی در نقطه انتهایی آکسون را تحریک یا مهار کنند. محرک هایی مانند نور، تصاویر، صدا یا فشار همگی نورون های حسی ما را تحریک می کنند.

اطلاعات می تواند از یک نورون به نورون دیگری در سراسر یک سیناپس یا شکاف جریان یابد. در واقع نورونها یکدیگر را لمس می کنند محل تماس دو عصب یک شکاف کوچک جدا شده از نورون ها است. هر عصبی بین هر اتصال 1,000 و 10,000 یا "سیناپس" با سایر نورون ها وجود دارد. یک حافظه با ترکیبی از نورون ها بوجود می آید که بوی، بینایی، صداها و لمس را با یکدیگر ترکیب می کنند.

وقتی یک تکانه یا پتانسیل عمل عصبی در امتداد حرکت می کند و در انتهای آکسون به انتهای آن می رسد ، مجموعه ای متفاوت از فرایندها را تحریک می کند. در ترمینال وزیکول های کوچک (کیسه هایی) وجود دارد که با مواد شیمیایی عصبی متنوعی پر شده است و باعث می شود انواع مختلفی از پاسخ ها اتفاق بیفتد. سیگنالهای مختلف ، وزیکولهای حاوی انتقال دهنده های عصبی مختلف را فعال می کنند. این وزیکول ها به لبه پایانه منتقل می شوند و محتوای خود را در سیناپس آزاد می کنند. از این نورون در آن سوی اتصال یا سیناپس حرکت کرده و نورون بعدی را تحریک یا مهار می کند.

اگر در حال کاهش است هر دو میزان نوروشیمیایی (به عنوان مثال دوپامین) یا تعداد گیرنده ها ، انتقال پیام سخت تر می شود. افراد مبتلا به پارکینسون ظرفیت سیگنالینگ دوپامین ضعیفی دارند. سطوح بالاتر مواد شیمیایی یا گیرنده های عصبی به یک پیام یا مسیر حافظه قوی تر تبدیل می شود. هنگامی که یک کاربر پورنو از مواد تحریک کننده عاطفی زیاد استفاده می کند ، این مسیرها فعال و تقویت می شوند. جریان الکتریکی خیلی راحت از آنها عبور می کند. وقتی فردی عادت خود را ترک می کند ، برای جلوگیری از آن مسیر کمترین مقاومت و جریان آسان ، مقداری تلاش می کند.

Neuromodulation هست فیزیولوژیکی فرآیند که توسط آن داده شده است یاخته عصبی استفاده از یک یا چند ماده شیمیایی برای تنظیم جمعیت های مختلف نورون. این در مقایسه با کلاسیک است انتقال سیناپسی، که در آن یک عصب پیشینپاتینی به طور مستقیم بر یک شریک پسینتیپتیک، انتقال یک به یک از اطلاعات تاثیر می گذارد. نورومودولاتورهایی که توسط گروه کوچکی از نورون ها ایجاد شده اند، از طریق مناطق بزرگ سیستم عصبی نفوذ می کنند که بر چندین نورون تاثیر می گذارد. نورومودولاتورهای عمده در سیستم عصبی مرکزی شامل دوپامینسروتونیناستیل کولینهیستامینو نوراپی نفرین / نورآدرنالین.

Neuromodulation می تواند به عنوان یک انتقال دهنده عصبی که توسط نورون پیش سیناپسی دوباره جذب می شود یا به یک متابولیت. چنین neuromodulators در نهایت صرف مقدار قابل توجهی از زمان در مایع مغزی نخاعی (CSF) ، تحت تأثیر (یا "تعدیل") فعالیت چندین نورون دیگر در مغز. به همین دلیل، برخی از انتقال دهنده های عصبی نیز به عنوان نرومودولاتورهایی نظیر سروتونین و استیل کولین به حساب می آیند. (نگاه کنید به ویکیپدیا)